برای مشاهدۀ نحوۀ عملکرد دو سیستم، به حل این مسئله مشهور bat-and-ball (چماق و توپ) بپردازید:
یک چماق و یک توپ مجموعاً 1.10 دلار هزینه دارند. چماق یک دلار بیشتر از توپ هزینه دارد. توپ چند دلار قیمت دارد؟
قیمتی که احتمالاً به ذهن شما آمد، 0.10 دلار، نتیجۀ سیستم 1 یعنی سیستم شهودی و خودکار است و نادرست است! حالا یک دقیقه وقت بگذارید و محاسبه کنید.
آیا اشتباه خود را میبینید؟ جواب صحیح 0.05 دلار است.
آنچه اتفاق افتاد این است که سیستم 1 کنترل را فوری و شهودی به دست گرفت و به طور خودکار و بر اساس شهود پاسخ داد. اما پاسخ آن خیلی سریع بود.
معمولاً، وقتی سیستم 1 با وضعیتی مواجه میشود که نمیتواند درک کند، از سیستم 2 میخواهد تا مشکل را حل کند، اما در مسئله چماق و توپ، سیستم 1 فریب میخورد. این سیستم مسئله را سادهتر از آنچه هست میانگارد و به تصور میکند که میتواند به تنهایی با آن برخورد کند.
نکتهای که مسئلۀ چماق و توپ به نمایش میگذارد، تنبلی ذاتی ذهن ما است. وقتی از مغز خود استفاده میکنیم، تمایل داریم کمترین میزان انرژی ممکن را برای هر کار مصرف کنیم. این به عنوان «قانون تلاش حداقلی» شناخته میشود. از آنجایی که بررسی پاسخ با سیستم 2 انرژی بیشتری را میطلبد، ذهن ما وقتی فکر میکند که با سیستم 1 میتواند به راحتی آن را حل کند، دیگر سراغ سیستم 2 نمیرود.
این تنبلی متأسفانه نامطلوب است، زیرا استفاده از سیستم 2 جنبۀ مهمی از هوش ما است. پژوهشها نشان میدهند که تمرین کارهای مربوط به سیستم 2، مانند تمرکز و کنترل خود، منجر به نمرات هوش بالاتر میشود. مسئله چماق و توپ این موضوع را به خوبی نشان میدهد؛ زیرا ذهن ما میتوانست با استفاده از سیستم 2 پاسخ را بررسی کند و بنابراین از ارتکاب این اشتباه رایج جلوگیری کند.
با تنبل بودن و اجتناب از استفاده از سیستم 2، ذهن ما قدرت هوش خود را محدود میکند.