بسیاری از ما میخواهیم آرامش درونی پیدا کنیم و زندگی خود را بهتر کنیم. به عبارت دیگر، به دنبال روشنگری هستیم، اما نمیدانیم چه گامهایی برای رسیدن به آن برداریم.
خب، ممکن است اولین قدم آسانتر از آنچه فکر میکنید باشد.
ما تمایل داریم در گذشته و آینده زندگی کنیم. یک لحظه در حال مرور گذشته یا پشیمانی هستیم و لحظه بعد در حال برنامهریزی برای آینده یا نگرانی. در این بین، تنها لحظهای را که کاملاً در اختیار ماست، یعنی حال، نادیده میگیریم.
فقط لحظه حال اهمیت دارد، زیرا هیچ اتفاقی در گذشته یا آینده رخ نمیدهد؛ همه چیز فقط در جریان پیوستهای از لحظات حاضر اتفاق میافتد.
هرگاه چیزی را احساس میکنید، آن احساس در حال حاضر تجربه میشود، زیرا حواس شما فقط میتوانند اطلاعاتی از این لحظه خاص به شما بدهند. بنابراین وقتی میگوییم چیزی در گذشته اتفاق افتاده، این کاملاً درست نیست: در واقع آن اتفاق در یک لحظه حال رخ داده است.
در واقع، چیزی که ما «گذشته» مینامیم، در حقیقت مجموعهای از لحظات حال است که گذشتهاند. به همین ترتیب، «آینده» از لحظات حال تشکیل شده که هنوز نرسیدهاند.
همانطور که این موضوع نشان میدهد، هیچ مزیتی در نگرانی درباره آینده یا غرق شدن در گذشته وجود ندارد، اما مزایای زیادی در زندگی در «حال» هست. اگر بتوانید به این دست یابید، دیگر مشکلات بزرگی نخواهید داشت؛ فقط مشکلات کوچکی که میتوان بهموقع با آنها مواجه شد و آنها را حل کرد.
برای مثال، یک کار چالشبرانگیز، مانند نوشتن یک مقاله علمی، اغلب بیش از حد بزرگ و پیچیده به نظر میرسد که قابل انجام باشد. اگر نگران کارهای باقیمانده یا پشیمان از فرصتهای از دست رفته گذشته برای انجام آن باشید، به جایی نخواهید رسید. اما اگر هر بار فقط یک مشکل کوچک را حل کنید، مثلاً جمعآوری دادهها، توسعه ساختار، نوشتن فصل اول، آن را آسانتر به پایان میرسانید.
پس سعی کنید در لحظه زندگی کنید! از گذشته دست بردارید و از آینده نترسید، و خواهید دید که زندگیتان چقدر به طرز چشمگیری بهبود خواهد یافت.