نشخوار فکری زمانی اتفاق می افتد که شما بیش از حد به چیزی فکر کنید که نیازی به انرژی ذهنی زیادی ندارد. این جنبه وسواسی شما را که مملو از هرج و مرج و اثرات منفی است، نشان می دهد، و این اثرات به رابطه شما تسری می یابد.
به عنوان مثال، شریک زندگی شما در مورد علاقه عاشقانه قبلیاش اظهار نظر گذرا می کند. از منظر یک فرد خارجی، این واقعاً مسئله بزرگی نیست، اما ذهن شما شروع به کنکاش با سؤالاتی می کند که آیا او هنوز عاشق عشق سابقش است یا اینکه آیا او با شماست، زیرا شما گزینه مناسبی هستید. این می تواند باعث شود که شما شروع به بازجویی از شریک زندگی خود کنید و جرقه اختلافات بزرگی را برانگیزد که به راحتی می شد از آن اجتناب کرد.
دو الگوی اصلی برای نشخوار فکری وجود دارد که می تواند در رابطه شما آشکار شود. اولین مورد زمانی است که گذشته را زیر و رو می کنید و دائماً در مورد همان موضوع و احساسات منفی مرتبط با آن فکر می کنید. این مسئله می تواند از چیزی به کوچکی نقص جزئی شریک زندگی شما تا چیزی به بزرگی رویدادی که به طور قابل توجهی بر رابطه شما تأثیر گذاشته است متغیر باشد. رها کردن این مشکل برای شما دشوار است و همچنان در ذهن شما تکرار می شود. در نتیجه، اتصال شما با شریک زندگیتان به آرامی قطع می شود و زندگی در زمان حال را برایتان سخت می کند.
الگوی دوم نشخوار فکری زمانی است که شما نگران آینده هستید. این یک احساس طبیعی است، اما زمانی که بیشتر از حد لازم در مورد آن استرس دارید، آن موقع است که به مشکل تبدیل می شود. نگرانیهای رایجی که مردم دارند مواری مانند ترس از اینکه شریکشان ممکن است خیانت کند، از آنها جدا شود و شخص دیگری را به جای آنها انتخاب کند، را شامل میشود . همچنین مواردی مانند اینکه به اندازه کافی برای شریک خود خوب نباشند، یا اینکه شریک زندگی آنها «فرد مناسب آنها» نباشد، نیز میتوانند جزو نگرانیهای احتمالی باشند.
نشخوار فکری از هوا نمی آید، بلکه اغلب ریشه در یک موضوع دارد: اضطراب در رابطه یا احساسات منفی که نسبت به رابطه خود دارید. اضطراب در رابطه می تواند ناشی از طیفی از عوامل مانند مشاجره مداوم، شک و تردید در مورد آیندهی رابطه، و حتی مشکلاتی که در ذهن خود ایجاد می کنید، باشد. وقتی شروع به پرسیدن دربارهی ارزشی که شریکتان برای شما قائل است میکنید، سازگاری خود را پیشبینی میکنید و هر حرکت شریک خود را بیش از حد تحلیل می کنید، درواقع شما از اضطراب در رابطه رنج می برید.
در پاسخ به این اضطراب، ممکن است به یکی از این دو مورد تبدیل شوید: وابسته یا اجتنابی. افراد وابسته برای هر چیز کوچک به شدت به شریک زندگی خود متکی هستند. آنها نیاز شدید به ارتباط و حمایت دارند، به طوری که فقط برای جلب توجه شریک زندگی خود به رفتارهای توهین آمیز و کنترل کننده متوسل می شوند.
از طرف دیگر افراد اجتنابی به انزوا روی می آورند. آنها تمایل دارند از ترسِ رد شدن، نیازهای خود را برای خود نگه دارند. بخاطر این طبیعت، برقراری و پرورش ارتباطات صمیمی با دیگران برای آنها دشوارتر است.
در حالی که نشخوار فکری تأثیر زیادی بر رابطه دارد، همانطور که در بخش بعدی خواهید فهمید، رابطهی شما تنها چیزی نیست که تحت تأثیر قرار می گیرد