به گذشته زندگی خود نگاه کنید. آیا تا به حال برایتان پیش آمده که وقتی کسی شما را نمیبیند، چیزی که متعلق به خودتان نیست را بردارید؟ اصلا تا به حال به طور پنهانی کاری کردهاید که اگر دیگران بدانند، نظرشان در مورد شما تغییر کند؟
اغلب مردم، هر چند جزو افراد شرور نیستند، اما در طول زندگی، گاهی یک سرقت کوچک انجام دادهاند. این اتفاق نشان دهنده بخشی از تمایلات انسانی است. این تمایل به این صورت است، که ما معمولا بعضی کارها را انجام نمیدهیم، اما اگر شرایطی وجود داشته باشد، که مجبور به انجام آن کارها شویم، اوضاع فرق میکند. احتمالا در شرایطی خاص، وجود ما به انجام کارهایی که فکر میکنیم خوب نیستند، گرایش پیدا میکند!
با این حال، هنوز این تصور در ذهن مردم وجود دارد که برخی افراد، شرور به دنیا آمدهاند و بعضی دیگر ذات مقدسی دارند. اما جالب است بدانید، که جدا کردن خوب از بد و خط کشیدن بین آنها، در عمل امکانپذیر نیست. زیرا هر لحظه ممکن است، هر یک از افراد خوب یا بد، از مرزی که بین خوبی و بدی قرار دادهایم عبور کنند.
برای آنکه این مفهوم را بهتر درک کنیم، بیایید درباره داستان یکی از سربازان ارتش ایالات متحده آمریکا صحبت کنیم. ایوان چیپ فردریک (Ivan Chip Frederick)، یکی از سربازان سابق ایالات متحده آمریکا بود. او مسئولیت نگهبانی از زندان ابوغریب (Abu Ghraib) را در سال 2003 برعهده داشت.
زندان ابوغریب، یکی از زندانهای آمریکایی برای شکنجه زندانیان عراقی است، که به دلیل انجام شکنجههای بسیار شنیع و وحشتناک، در سراسر جهان شناخته شده است.
آیا فردریک، پیش از آنکه برای انجام ماموریت به زندان ابوغریب فرستاده شود، فرد بدی بود؟ خیر، کاملا بالعکس، او فردی وطنپرست و عاشق بیسبال بود که در ویرجینیا زندگی میکرد. در ارزیابیهای روانشناختی به عمل آمده از او، مشخص شده بود که فردریک IQ متوسطی دارد. در او هیچ نشانهای از ویژگیهای روانی و بیماری روحی وجود نداشت. اما جالب است بدانید که همین مرد در زندان ابوغریب تبدیل به یک فرد بیرحم شد.
به نظر شما چه چیزی توانست چنین تغییر رفتار شدیدی را در فردریک ایجاد کند؟ هنگامی که فردی مرتکب رفتارهای جنایتکارانه و شرورانه میشود، مردم فکر میکنند که آن فرد ذاتا شیطانصفت است. به همین دلیل زمانی که اتفاقهایی مشابه با اتفاقات زندان ابوغریب رخ میدهد، انگشت اتهام همه، روی افراد قرار میگیرد.
روانپزشکان و روانشناسان امروزی، بر روی علت تغییر رفتارهای ناگهانی انسانها مطالعات زیادی انجام دادهاند. آنها شرایط و ویژگیهایی را بررسی میکنند که موجب تغییر رفتار درونی انسان میشود. معمولا در این موارد، ژنتیک، شخصیت، اعتقادات و صفات مختلف انسان آسیبشناسی میشود.
در مورد فردریک، موضوع جالبی وجود دارد. از آنجا که مردم با رفتارهای پست و بیرحمانه او مخالف بودند، تصور میکردند که او یک هیولاست که با روحیهای سادیسمی متولد شده است. اما در واقع برای تغییر رفتار فردریک دلایلی وجود داشت که مربوط به شرایط به وجود آمده بود. این شرایط رفتار فردریک را تحت تاثیر قرار داده و او را از شخصیت زمان تولدش دور کرده بود.
در بخشهای بعدی متوجه میشوید که فردریک با شخصیت خوب یا بد متولد نشده بود. بلکه علت اصلی رفتارهای شیطانی او، از جای دیگری نشات میگرفت.