بازیکن تیمی ایدئال

پاتریک لنچیونی

ایجاد، تشخیص و حفظ افراد تیمی ایدئال برای مجموعه‌هایی که می‌خواهند موفق باشند

32 دقیقه
0 (0 نفر)

کتاب بازیکن تیمی ایدئال درباره‌ی چیست؟

کتاب «بازیکن تیمی ایدئال» یا «The Ideal Team Player» چاپ سال 2016، به بررسی نقش کار تیمی در محیط کسب و کار امروزی می پردازد و به شما نشان می دهد که چگونه تیمی را برای موفقیت بسازید. بخش‌های این خلاصه کتاب به شما توضیح می‌دهند که چه ویژگی یک بازیکن، تیم خوب را می‌سازد، چگونه می‌توان آن‌ها را پیدا کرد و به چه استراتژی‌هایی برای ایجاد یک شرکت حول مفهوم کار تیمی نیاز دارید.

چه کسانی باید کتاب بازیکن تیمی ایدئال را بخوانند؟

  • متخصصان منابع انسانی و رهبران کسب و کار.
  • افراد حرفه‌ای که در مورد ظرفیت کار تیمی خود کنجکاو هستند.
  • کارمندانی که در محل کار با روابط تیمی مشکل دارند.

درباره‌ی نویسنده

پاتریک لنسیونی موسس و رئیس گروه Table، یک شرکت مشاوره است. او همچنین یک سخنران عمومی بسیار تحسین شده است که ۱۱ کتاب پرفروش تجاری نوشته است.

اولین ایده‌ی اصلی کتاب

قرار گرفتن ناگهانی در یک موقعیت حیاتی

جف شَنِلی، یکی از بی‌شمار کسانی بود که در ناحیه سیلیکون ولی کار و زندگی می‌کرد. او پس از گذراندن شغل‌هایی در حوزه فناوری، توانسته بود در سی‌وپنج‌سالگی خود، یک شرکت کوچک فناوری تأسیس کند. هیئت‌مدیره این شرکت، فردی به نام کاترین پترسن را به عنوان مدیر اجرایی ارشد استخدام کرد.

جف طی همکاری با کاترین، چیزهایی آموخت که مطمئن بود هرگز در دانشکده کسب‌وکار به او آموخته نمی‌شد. درنهایت، زمانی که کاترین بازنشسته شد، جف نیز شرکت را ترک کرد و به یک شرکت مشاوره کوچک رفت. باوجود پیشرفت و موقعیت خوبی که در این شرکت نصیب جف شد، اما او و همسرش از زندگی در «سیلیکون‌ولی» خسته شده و به فکر ایجاد تغییر در اوضاع بودند.

در همین زمان بود که عموی جف، یعنی باب شنلی، با او تماس گرفت تا درخصوص شرکت خود با او مشورت کند. باب معتقد بود که جف بهترین مشاوری است که او دارد. شرکت باب شنلی یک شرکت ساختمانیِ شناخته‌شده در ناپاوَلی بود که ساخت مرکز خرید تا کارخانه نوشابه‌سازی را عهده‌دار می‌شد.

از آنجا که هیچکدام از فرزندان باب علاقه‌ای به ادامه دادن کار پدرشان نداشتند، او به این فکر افتاده بود تا شخص مناسبی را به جای خود برای سال‌های بازنشستگی‌اش پیدا کند. او فکر نمی‌کرد که برادرزاده عزیزش بخواهد حوزه فناوری برتر را رها کرده و به کار ساخت‌وساز روی بیاورد. اما این اتفاق افتاد و جف از عموی خود خواست تا او را استخدام کند. بدین‌ترتیب، جف با همسر و دو فرزند خود به شهر ناپا نقل مکان کردند. فاصله خانه جدید آنها تا محل کار جف بیشتر از هفت دقیقه رانندگی نبود.

در ابتدا، موجی از پشیمانی گریبان جف را گرفت؛ زیرا امور مربوط به ساختمان‌سازی با امور مربوط به حوزه فناوری تفاوت بسیاری داشت و جف باید نکات بسیاری را می‌آموخت. اما با گذشت زمان توانست یک رضایت نسبی از کار جدید خود کسب کند.

امور شرکت در حالی می‌گذشت که جف می‌دانست باید برای فراگرفتن امور مالی، زمان بیشتری را صرف کند و هنوز باید گام به گامِ ریزه‌کاری‌های مربوط به ساختمان‌سازی را فرا بگیرد. باب نیز می‌دانست که جف آمادگی لازم برای واگذاری مسئولیت‌های بزرگ‌تر را ندارد. اما عمل جراحی قلب او نزدیک بود و باب نگران سرنوشت شرکت.

یک روز سر میز ناهار، باب خطاب به جف گفت: «من بی‌نهایت خوشحالم که تو را استخدام کردم. تا همین‌جا هم برای من و شرکت نعمت بوده‌ای.

درواقع نمی‌خواهم یک سال صبر کنم و بعد تو را مسئول شرکت کنم. این کار را همین الان می‌کنم. می‌دانم که می‌خواهی بگویی الان آمادگی‌اش را نداری، خودم می‌دانم. نمی‌خواهم آماده باشی، می‌خواهم هیجان‌زده باشی و کمی هم عصبی. این برایت خوب است.»

وقتی جف جویای علت این عجله شد، عمویش او را در جریان عمل جراحی‌ای که در هفته بعد داشت قرار داد و او را متوجه کرد که نمی‌توانند صبر کنند. جف از طرفی هیجان‌زده بود و از طرف دیگر ناراحت وضعیت پیش‌آمده برای عمویش.

باب گفت: «اصلاً دوست ندارم این کار را بکنم، ولی به گمانم وقتش رسیده است که درباره ترازنامه و امورمالی بلندمدت شرکت حرف بزنیم.»

جف که کمی معذب بود، سعی کرد چیزی بگوید: «براساس چیزهایی که تا امروز دیده‌ام به نظر اوضاع شرکت خوب است.»

باب گفت: «کاملاً. اما باید درباره برخی چالش‌ها و فرصت‌های جدید با تو صحبت کنم.»

این حرف، جف را کمی نگران کرد. باب صحبتش را ادامه داد و گفت که به‌تازگی دو پروژه بزرگ را قطعی کرده‌اند؛ یکی پروژه بیمارستان و دیگری پروژه هتلی در سنت هلنا و قرار است هردو را شرکت آنها بسازد.

جف لبخندی زد؛ آنچه باب گفته بود خبر خوبی بود. اما چالشی که عموباب از آن حرف می‌زد این بود که آنها هیچ‌وقت دو پروژه به این بزرگی را هم‌زمان در درست نداشته‌اند.

با شنیدن این حرف، لبخند از روی لبان جف محو شد. او بدون اینکه بخواهد استرس اضافی به عمویش وارد کند گفت که بهتر است یکی از پروژه‌ها را کنار بگذارند و فقط یکی را عهده‌دار شوند. او آرزو می‌کرد که این بار سنگین از روی دوشش برداشته شود. اما باب توضیحاتش را ادامه داد: «موضوع این است که معامله بیمارستان طوری است که اگر کنار بکشیم حجم سرمایه زیادی را از دست می‌دهیم. از بابت پروژه هتل هم بخشی از پیش‌پرداختی که دریافت کرده‌ایم را صرف تمام کردن پروژه مرکز خرید کرده‌ایم.»

جف متوجه شد که شرکت با مشکل نقدینگی مواجه است. باب گفت که جف حتماً می‌تواند از پس این چالش بربیاید، او جوان است و کافیست نیروهای خوبی هم به کمکش بیایند. او به جف اطمینان داد که از عمد او را در چنین شرایط دشواری به کار نگرفته است و هردو قرارداد را پیش از آنکه درباره اوضاع بیماری‌اش مطمئن باشد بسته است. اگر می‌دانست که قادر به کار کردن نیست، این دو پروژه را نمی‌پذیرفت.

جف نیاز به فکر کردن داشت. باب به او اطمینان داد که از همین حالا او در اداره کردن شرکت، آزادی کامل دارد. دو نفر دیگر از مدیران ارشد شرکت نیز در جریان این جایگزینی قرار گرفته‌اند که می‌تواند به دیدن آنها برود.

آنها ناهار خود را بدون هیچ حرف دیگری درباره کار خوردند و بعد از ناهار بود که جف به دیدار دو مدیر ارشدی که باب روی آنها حساب باز کرده بود رفت؛ کلِر ماسیک و بابی برِیدی.

می‌خواهید خلاصه‌ی کامل کتاب بازیکن تیمی ایدئال را مطالعه کنید؟

فهرست ایده‌های اصلی این کتاب

مقدمه

1

قرار گرفتن ناگهانی در یک موقعیت حیاتی

2

دیدار با هم‌تیمی‌ها

3

در جستجوی نشانه‌ها

4

دیدار با سرمربی و شروع جستجو برای بازیکن تیمی ایدئال

5

یک چالش غیرمنتظره

6

وضعیت در طولانی‌مدت و درس‌هایی که می‌گیریم

7

خلاصه‌ی پایانی

دانش بیشتر، در زمان کوتاه تر

icon

بخوانید یا گوش کنید

به‌جای مطالعه‌ی یک کتاب در چند ساعت، نکات کلیدی کتاب‌های پرفروش را در چند دقیقه بیاموزید.
icon

کتاب بعدی خود را بیابید

فهرست‌هایی که توسط کارشناسان برای شما شخصی‌‌سازی‌ شده‌است را دریافت کنید.
icon

هایلایت کنید (به زودی)

بخش‌های مورد علاقه‌ی خود از خلاصه‌ی کتاب‌ها را هایلایت کنید تا همیشه به راحتی به آن‌ها دسترسی داشته باشید.

نظرات کاربران

پیشنهاد بایتشل

کتاب‌هایی که ما فکر می‌کنیم از مطالعه‌ی آن‌ها لذت ببرید

بایتشل در شبکه‌های اجتماعی



© 1403 - 1402 تمام حقوق و محتویات این سایت متعلق به بایتشل است.
هرگونه کپی برداری و یا استفاده از محتوای این سایت در هر فضای دیگری ممنوع است.