با راب و ربکا آشنا شوید. آنها دوقلوی غیر همسان هستند.
در سه سالگی، آنها صاحب برادر می شوند، بنابراین یک زوج که دوست والدینشان بودند برای مراقبت از دوقلوها چند روز قبل از آمدن نوزاد جدید به خانه می آیند.
وقتی راب به اتاق پدر و مادرش می رود و غریبه ها را می یابد، آنقدر وحشت زده می شود که جیغ می کشد. ربکا وارد می شود، سلام می کند و با لبخند می رود.
راب نه خجالتی است و نه مضطرب. او فقط چیزهایی را می بیند، بو می کند و می شنود که ربکا قادر به دریافت آنها نیست.
او یک سیستم عصبی بسیار حساس را به ارث برده است. همانطور که رشد می کند، بیشتر اتفاقات دوران کودکی اش را فراموش می کند. اما بدن و ناخودآگاه او همیشه آنها را به یاد خواهند آورد.
او زمان بیشتری را صرف پردازش رویدادها خواهد کرد. رویاهای او واضح خواهند بود و با آنچه در دنیای واقعی در حال رخ دادن است ارتباط زیادی خواهد داشت. رویاهای او حتی ممکن است رویدادهای آینده را با دقت شگفت انگیزی پیش بینی کنند.
اگر شما نیز اینگونه هستید، شما جزو 20 درصد افرادی هستید که قدرت فوق العادهی راب دارند.
چیزی که راب با دیدن افراد غریبه در رختخواب والدینش تجربه کرد، لزوماً ترس نبود. بلکه انباشت اطلاعات بود. او فقط بیش از حد تحریک شده بود.
افراد بسیار حساس یا HSP ها از صدای موسیقی در یک کافه شکایت خواهند کرد. آنها نشانه اخمی را که می گوید همسر همکارشان از مهمانی های کریسمس متنفر است خواهند دید. آنها می توانند شخصیت یک گلفروش را با نگاه کردن به نحوه چیدمان گل ها قضاوت کنند.
این سرنخهای ظریف میتوانند با مزایای زیادی همراه باشند. اگر یک HSP هستید، این می تونند به شما کمک کند از تجربیات حسی سالمِ خنده، موسیقی، کار و رابطه جنسی لذت ببرید.
چیزی که باید به آن توجه کنید تعادل است. هر فرد یک سطح برانگیختگی بهینه دارد. از این آستانه بالاتر بروید ممکن است ناراحتی و در موارد شدید فلج یا وحشت را تجربه کنید.
البته هرکسی یک آستانه حسی دارد. تفاوت در اینجا این است که افراد بسیار حساس آستانه پایین تری دارند و ممکن است نتوانند بوق زدن خودروها یا جمعیت زیاد را تحمل کنند. برخی حتی ممکن است نتوانند گروه های کوچک را برای مدت طولانی بپذیرند.
همه چیز در مورد در معرض قرار گرفتن و شدت آن است. فراتر از این خط قرمز، HSP ها نیاز به شارژ مجدد دارند.