دیگر زمان آن رسیده است که به افسانه ذاتی بودن کاریزما پایان بدهیم. در گذشته، کاریزما را یک ویژگی ماورایی میدانستند که از جانب خدا به افراد داده میشد؛ در حالی که، امروزه بسیاری از جامعهشناسان، که پیشگام آنها مکس وبر (Max Weber) آلمانی بود، نظر متفاوتی دارند. آنها بر این باورند که کاریزما در همه انسانها به صورت بالقوه وجود دارد. اگر ویژگیهای افراد کاریزماتیک را بهتر بشناسیم، میتوانیم کاریزما را به دیگران آموزش دهیم.
بنابراین، هر چقدر هم برخی افراد به طور طبیعی پرجذبه به نظر برسند، کاریزما را نمیتوان یک ویژگی مادرزادی دانست. افراد کاریزماتیک نمیتوانند از بدو تولد تا زمان حال جذاب بوده باشند. اگر آنها به طور ذاتی از این ویژگی برخوردار بودند، پس باید در همه حال ما را مسحور خود میکردند. درواقع هیچ کس نمیتواند همیشه کاریزماتیک باقی بماند. ممکن است یک روز فردی در نظر ما کاملاً جذاب باشد، اما روز بعد این طور نباشد. این به این دلیل است که کاریزما یک هاله جادویی نیست که فرد از زمان تولد با خود داشته است، بلکه نتیجه رفتارهای مشخصی است که افراد از آن فرد میبینند.
در سالهای اخیر، تحقیقات زیادی نشان داده است که کاریزما نتیجه برخی رفتارهای غیر زبانی خاص است، و به زبان بدن مربوط میشود. ما میتوانیم در هر لحظهای که بخواهیم، کاریزماتیک باشیم، زیرا حرکات بدن ماست که کاریزما را نشان میدهد. با این حال، نمیتوانیم همیشه به یک اندازه جاذبه داشته باشیم و سطح کاریزمای ما همیشه در نوسان است. به همین دلیل است که مردم یک فرد خاص را گاهی اوقات یک فرد کاریزماتیک میدانند و گاهی نه.
آیا هیچ وقت حس کردهاید که اعتمابهنفس کامل داشته و بر اوضاع کاملاً مسلط هستید؟ منظورمان زمانی است که دیگران از عملکرد شما شگفتزده میشوند و به شدت شما را تحسین میکنند. این همان کاریزمای درونتان است، حتی اگر فقط یک لحظه طول بکشد. شما خود را کاریزماتیک نمیدانید چون فکر میکنید شخصیتهای کاریزماتیک مشهور در هر لحظه و هر جا میتوانستند کاریزمای خود را حفظ کنند، اما این طور نیست.
حتی بزرگترین چهرههای مشهور تاریخ نیز لحظهای کاریزماتیک بودند و لحظهای دیگر یک فرد عادی.
به عنوان مثال، مِریلین مونرو (Marilyn Monroe) را نظر بگیرید. نام اصلی او نورما جین مورتنسون (Norma Jeane Mortenson) بود که در دههای 1950 و 1960 میلادی با نام هنری مریلین مونرو به عنوان بازیگر، خواننده و مدل در آمریکا فعالیت میکرد. یک روز، «نورما جین»، بدون آن که توجه مردم را جلب کند، سوار مترو شد. او به محض این که از مترو خارج شد و پا به خیابانهای نیویورک گذاشت، خود را به «مریلین مورنو» تبدیل کرد. چطور چنین چیزی ممکن است؟ تنها با تغییر زبان بدن. او حالت مو و بدن خود را تغییر داد و ژست خاصی گرفت که یادآور یکی از نقشهای معروف او در سینما بود. با این حرکت، همه نگاهها بلافاصله به سمت او جلب شد. او توانست به اختیار خود بین دو شخصیت عادی و هنریاش جابهجا شود.
کاریزما در نظر ما مانند یک افسانه است چون ما فقط به تأثیری که یک فرد کاریزماتیک بر دیگران میگذارد، توجه میکنیم. چیزی که ما نمیبینیم زمان و انرژیای است که چنین اشخاصی برای یادگیری رفتار کاریزماتیک صرف کردهاند. بسیاری از شخصیتهای کاریزماتیکی که میشناسیم (از رهبران مذهبی گرفته تا سیاستمداران و مدیران بزرگ امروزی) تلاش زیادی کردند تا چنین رفتاری را یاد بگیرند، تا جایی که در نهایت در انجام آن متبحر شدند.
یکی از این افراد استیو جابز (Steve Jobs)، مدیر عامل شرکت اپِل (Apple)، بود. او در سخنرانیهای آغاز دوران کاریاش خیلی ناشیانه عمل میکرد. با گذر زمان، استیو جابز به تدریج کاریزمای خود را افزایش داد، و سرانجام تبدیل به فردی شد که همه تحسینش میکردند؛ مردی که با تکتک کلماتش شنوندگان را مجذوب خود میکرد.
بنابراین هر کسی میتواند کاریزماتیک باشد. فقط باید رفتارهای مناسب را یاد بگیرید و تمرین کنید. در بخش بعدی، رفتارهای کاریزماتیک را به طور مفصل بررسی خواهیم کرد.
تمرین
۱- برای داشتن ارتباط گرم و جذاب با کسی، از رو در رو نشستن با او اجتناب کنید. از این پس حواستان باشد برای معاشرت با افراد، کنار آنها یا با رعایت یک زاویه ۹۰درجه بنشینید. این موقعیت، موقعیتی است که افراد بیشترین احساس راحتی را دارند.
۲- قبل از یک جلسه مهم یا پیش از دیدار با فردی که قدری ترسناک به نظر میآید، این موارد را رعایت کنید:
- مطمئن باشید که راحت هستید و میتوانید به راحتی نفس بکشید. هربخشی از لباستان را که نیاز باشد، شل کنید.
- بلند شوید و بدنتان را تکانی بدهید، پاهایتان را اندازه عرض شانههایتان باز کنید و دستهایتان را به سمت بالا بکشید، سپس به سمت پهلوهایتان باز کنید.
- در سینهتان بدمید و تلاش کنید تمام فضا را اشغال کنید.
- شانههایتان را به سمت بالا و سپس عقب متمایل کنید.
- تصور کنید ژنرالی هستید که قرار است از قوایش سان ببیند.
۳- حین سخنرانی یا گفتگو با کسی، به طور مداوم این موارد را رعایت کنید:
- بدنتان را بررسی کنید. مطمئن شوید که هیچ حالت بدنی تنشزایی به حال درونتان آسیب وارد نکند.
- با کشیدن نفس عمیق بدنتان را آرام کنید.
- به چیزهای کوچک خوب فکر کنید. چیزهایی مثل توانایی نفس کشیدن و صحبت کردن.
- اگر میتوانید در حین صحبت تصور کنید فردی را که دوستش دارید ۲۰ثانیه در آغوش گرفته و میفشارید. از آنجایی که مغز توانایی تمییز میان واقعیت و خیال را ندارد، اکنون صاحب زبان بدن اثرگذار، متقاعدکننده و گرمی شدهاید.