مل رابینز (Mel Robbins)، نویسنده کتاب قانون ۵ ثانیه، اکنون مجری تلویزیون، سخنران انگیزشی و نویسنده موفقی است که توانسته است به افراد زیادی کمک کند تا زندگیشان را دگرگون سازند. اما ۱۰ سال پیش، شرایط زندگی رابینز اصلاً تعریفی نداشت!
در سال ۲۰۰۹، رابینزِ ۴۱ ساله، بیکار بود، به الکل اعتیاد داشت و نمیدانست که چگونه باید پول بدهیهایش را بدهد. همچنین، ازدواجش نیز در معرض خطر بود. او زندگی ملالآوری داشت و روزها را بیانگیزه یکی پس از دیگری سپری میکرد.
رابینز عادت داشت که دائماً صبحها دکمه چرتزدن (Snooze) زنگ هشدار را فشار دهد و روزش را هرچه دیرتر آغاز کند.
یک شب، هنگامی که مشغول تماشای تلویزیون بود، برنامهای دید که در آن پرتاب یک موشک را نمایش دادند. در آن برنامه، رابینز دید که پیش از پرتاب موشک، از ۵ تا ۱ شمرده میشود و سپس، موشک سفر خود را آغاز میکند. در آن لحظه، جرقه قانون 5 ثانیه در ذهن رابینز زده شد.
رابینز که از وضع آشفته زندگیاش خسته شده بود، زنگ هشدار را برای ساعت ۶ صبح تنظیم کرد. او تصمیم گرفت به جای فشردن دکمه چرتزدن، آرام از ۵ تا ۱ بشمرد و بلافاصله از تخت بیرون بیاید و روزش را آغاز کند.
صبح روز بعد، هنگامی که صدای زنگ هشدار را شنید، به جای اینکه به خوابیدن ادامه دهد، آرام پیش خود شمرد: «۱، ۲، ۳، ۴، ۵» و در دم از جایش بلند شد. هوا سرد و همهجا تاریک بود، با این حال، رابینز بر خلاف همیشه، به جای آنکه به احساسش توجه کند و بدون فکر اضافه، فقط کاری را که باید انجام میشد، انجام داد و از جا برخاست. و اینگونه بود که قانون ۵ ثانیه شکل گرفت.
قانون ۵ ثانیه از این قرار است: لحظهای که ایده انجام کاری به ذهنتان میرسد، از ۵ تا ۱ بشمرید و بلافاصله دست به کار شوید، وگرنه مغزتان شما را منصرف خواهد کرد.
اما چرا باید از ۵ تا ۱ بشمرید؟ این عمل ساده، نگرانیها و ترسها را از ذهنتان دور میکند، تمایل به لذات آنی را میکاهد و توجهتان را به کاری که باید انجام دهید معطوف میسازد. با انجام مداوم این کار، کمکم میتوانید زندگیتان را تغییر دهید و عادات جدید و بهتری را برای خود ایجاد کنید.
رابینز پس از آن روز سرنوشتساز، همهجا قانون جدیدش را به کار گرفت. برای مثال، به کمک این قانون، دوباره ورزش کردن را از سر گرفت و بالاخره پشت کامپیوتر نشست و رزومهاش را ویرایش کرد.
یکی از بهانههای شایع برای اهمالکاری، این است که افراد در انتظار منبع الهام و انگیزه هستند و تا حس و حال انجام کاری را نداشته باشند، آن را به تعویق میاندازند. قانون ۵ ثانیه برای این دسته از افراد بسیار کارآمد است.
در روانشناسی، مفهومی به نام «منبع کنترل» (Locus of Control) وجود دارد که در سال ۱۹۵۴، روانشناسی به نام جولین روتر (Julian Rotter) آن را مطرح کرد. بر اساس این مفهوم، هرچه شما بیشتر باور داشته باشید که کنترل زندگی، کارها و آیندهتان را در دست دارید، خشنودتر و موفقتر خواهید بود.
در واقع، کسانی که برای انجام کارهایشان منتظر مداخله خارجی نیستند و به بهانه نداشتن انگیزه کارهایشان را عقب نمیاندازند، موفقتر عمل میکنند.
بسیاری از بزرگان به ما گفتهاند که باید فرصتها را دریابیم و از آنها غفلت نکنیم. اما توصیه بهتر این است که کنترل زندگیمان را به دست بگیریم و خودمان فرصتآفرینی کنیم. ما همیشه میخواهیم برای انجام کارهایمان احساس آمادگی کنیم و آنگاه دست به کار شویم. اما حقیقت تلخ این است که ما هیچگاه حس و حال انجام کارهایمان را نخواهیم داشت و انتظار برای داشتن انگیزه و رسیدن لحظه مناسب نتیجهای جز اهمالکاری دربرندارد.
بنابراین، ما باید کنترل زندگیمان را به دست بگیریم، خودمان را هل بدهیم و مجبور کنیم که در یک لحظه، مشغول به کار شویم. قانون ۵ ثانیه، دقیقاً به درد همین کار میخورد.
در بخش بعد، بیان میکنیم که چگونه قانون ۵ ثانیه شهامت درونیتان را به شما بازمیگرداند و کمک میکند ترس را کنار بگذارید.