ذهن و جسم نه تنها از هم جدا نیستند بلکه بین مغز و تک تک سلولهای بدن ارتباط عجیب و عمیقی وجود دارد. زمانی که مغز با جسم ارتباط برقرار میکند حلقههای بازخورد رخ میدهند.
در واقع حلقههای بازخورد زمانی رخ میدهند که محرکهای خارجی مثل ترس و اضطراب، باعث ایجاد یک واکنش زنجیرهای از پیامهای هم زمان و گاهی متناقض، میشوند.
با یک مثال این موضوع را بهتر درک خواهید کرد؛ فرض کنید در حین قدم زدن در خیابان، ناگهان یک سگ از گوشهای، بیرون بپرد و شما وحشتزده شوید. این رخداد باعث میشود مغز یک پیام حمله یا گریز به بدن بفرستد؛ در واکنش به این پیام قلبتان شروع به سریعتر تپیدن میکند. چنین ترسی ممکن است منجر به حملهی قلبی شود. ولی چرا از این حملهها جان سالم بهدر میبریم؟ معمولاً با ایجاد یک حلقهی بازخورد، پیام دیگری از جانب مغز ارسال شده که مانع بروز این اتفاق میشود. مغز، هم زمان با سرعت بخشیدن به عملکرد قلب، برای غده فوق کلیوی، پیامی متناقض میفرستد که با ترشح هورمونهایی خاص، مانع بیش از حد تپیدن قلب شود. این هورمونها در نهایت قلب را آرام کرده و سرعت تپیدن را دوباره به حالت عادی برمیگردانند.
نکته جالب اینجاست که ما هم میتوانیم حلقههای بازخورد را کنترل کنیم و هم تعیین کنیم این ارتباط چگونه بر بدن تاثیر بگذارد. برای مثال، راهبهای تبتی بین ذهن و بدن خود تعادلی هماهنگ ایجاد میکنند. آنها با تمرکزهای عمیق میتوانند نوع پیامهای ارسالی مغز به بدن را کنترل کنند. مثلاً وقتی که دما از نقطه انجماد پایینتر میرود، یک راهب میتواند مغز خود را با تمرکز عمیق تشویق کند که با ارسال پیامهایی به بدن دمای آن را افزایش دهد.
امروزه دانشمندان در مبارزه با بیماریهای غیرقابل درمان و مزمن از روش راهبهای تبتی بهره گرفتهاند.
برای نمونه وقتی کسی سکته مغزی میکند، مسیرهای عصبی مورد استفاده برای ارسال پیامهای مغز به اندامهای بدن قطع میشود که باعث فلج جزیی در بدن میشود، احتمالاً دیدهاید که کسی بعد از حمله مغزی یک دست یا برخی اعضای صورتش فلج شده است.
اگرچه متخصصان پزشکی زمانی فکر میکردند چنین فلجی قابل درمان نیست، اما امروزه روانشناسان میتوانند به بیماران سکته قلبی کمک کنند تا مغز را با ارسال پیامهای تکراری به نواحی آسیبدیده، آموزش دهند. بهعنوان بخشی از فرآیند روان درمانی، بیمار، روی کارهای ساده مانند بلند کردن یک لیوان یا نوشتن یک کلمه تمرکز میکند. سپس بیمار با تکرار این تمرینات میتواند مسیرهای عصبی خود را بازسازی کرده و عملکرد اندام آسیبدیده را به حالت عادی بازگرداند.
مثال درمان بیماران حمله مغزی نمونه خوبی برای نشان دادن این مطلب است که اگر روی عملکرد مغز تمرکز و توجه کنیم، چقدر میتواند موجب انعطافپذیری و قدرتمندی آن شود.