همه ما بارها و بارها در شرایطی قرار گرفتهایم که برای یادگیری و رشد بیشتر محکوم به شکست شدهایم. ممکن است بهتازگی مدیر یکی از بخشهای شرکتتان شده باشید و یا برای یادگیری مهارتی خاص در یک کلاس آموزشی شرکت کرده باشید. در هر دو موقعیت شما با شرایط جدیدی مواجه شدهاید که قبلا آن را تجربه نکردهاید. بنابراین برای یادگیری و بالابردن مهارتتان وارد فرایند آزمون و خطا میشوید و البته در این بین شکستهای زیادی را هم به جان میخرید.
وقتی در مسیر یادگیری قرار میگیریم، احتمال آسیبپذیریمان را افزایش میدهیم یعنی همزمان با موقعیتی جدید و ناشناخته، با ناکامیها و موانعی احاطه میشویم که از قبل هیچ تصویر روشنی از آن نداشتیم. کتابهایی که شما را برای مثبت دیدن نتایج و تصویرسازی نتیجه مورد نظرتان هیجانزده میکنند را فراموش کنید. تعریف مثبتاندیشی با چیزی که در واقعیت وجود دارد بسیار متفاوت است. شاید بهتر باشد برای دریافت نتایج بهتر ابتدا شکست را بهعنوان بخش جداییناپذیر روند رشدتان درنظر بگیرید تا از موانع احتمالی کمترین آسیب را ببینید.
همه ما انسانهای آسیبپذیری هستیم. ما از شکست در یک رابطه، بروز بیماریهای خطرناک، ورشکستگی و بیپولی و یا تنهایی بهشدت وحشت داریم و همیشه بهدنبال این هستیم که خود را از آنها دور نگاه داریم. در حقیقت دنیای واقعی با باورهای شما و چیزی که به آن اعتقاد دارید پیش نمیرود.
در دنیایی که همه سعی دارند شما را تنها به نیمه پر لیوان هدایت کنند، نیمهای خالی که با ترسها، شکستها و موانع راه احاطه شده هم وجود دارد. شرط اصلی موفقیت، دیدن هر دو نیمه خالی و پر لیوان است. یعنی به همان اندازهای که به دنبال موفقیت هستید، باید شکست را نیز جزئی از مسیر انتخابیتان درنظر بگیرید.
هرچند ریسک کردن و پذیرش خطرات احتمالی در مسیر زندگی میتواند دشوار باشد، اما بدون در نظر گرفتن آن نمیتوانید به خواستههایتان برسید. احساس شرمندگی، ناامیدی، عدم اعتماد به نفس و یا بیهودگی روی دیگر سکه است که بسیاری از ما ترجیح میدهیم با ماندن در منطقه امنمان از آن فاصله بگیریم. چیزی که ما به آن نیاز داریم پذیرش شکست و قدرت برخاستن بعد از هر ناکامی است. شاید این جمله را تنها شعاری توخالی فرض کنید اما درحقیقت راهی جز این ندارید.
حتما این جمله را شنیدهاید که موفقیت در آن سوی خطر قرار دارد. در واقع بهترین جا برای رشد کردن و بیشتر آموختن، درست در خارج از مرزهای آرامشتان قرار دارد. بنابراین برای اینکه در خارج از منطقه امنتان دوام بیاورید و به راهتان ادامه دهید، ناچار هستید که دوباره برخاستن را بیاموزید.
قدرتمندانه برخاستن فرایندی یک مرحلهای نیست و نیازمند پیمودن گامهایی است که شما را در مسیرتان مصمم و قدرتمند نگاه دارد. فرقی نمیکند در چه موقعیتی هستید و دچار چه شکستی شدهاید چون طی کردن این گامها میتواند شما را مجددا در مسیر درست قرار دهد.
اولین گام پذیرش آسیبپذیری است. همه ما بهعنوان موجوداتی آسیبپذیر با خطرات و موانعی همراه میشویم که باعث سقوط و شکستمان میگردد. اگر آسیبپذیری را جزئی از مسیر زندگی بپذیرید، آنگاه در مقابل شکستها قدرتمندانهتر ایستادگی خواهید کرد.
بدانید که قرار نیست تنها یک بار شکست بخورید بلکه بارها و بارها در مسیر انتخابیتان با ناکامی مواجه خواهید شد. پذیرش آسیبپذیری به شما کمک خواهد کرد که در مقابل شکستها غافلگیر نشده و آن را جزئی از مسیر در نظر بگیرید.
دومین گام، پذیرش این باور است که شما تنها کسی نیستید که شکست را تجربه میکنید.
همانطور که در قبلتر توضیح دادهایم، همه افراد موفق و مشهور جهان در برهههایی از زندگیشان با احساس ناامیدی و شکست مواجه شدهاند. ما نمیتوانیم از افراد قدرتمند و موفق بخواهیم که بهجای ما مرتکب اشتباه شوند تا سنگینی بارمان را کمتر کنیم اما میتوانیم درخواست دیگری از اطرافیانمان داشته باشیم.
ما میتوانیم از توصیهها و راهنمایی کسانی که زمانی مسیر ما را پیمودهاند، استفاده کنیم تا لااقل مرتکب اشتباهاتی تکراری نشویم. بااینحال باز هم نمیتوانیم انتظار این را داشته باشیم که در مسیری بدون مانع قدم میگذاریم.
گام سوم، تقویت این باور در خودتان است که قدرتمند برخاستن بعد از شکست تأثیرات چشمگیری در تمام ابعاد زندگیتان خواهد گذاشت.
پذیرش آسیب پذیری و دوباره برخاستن باعث میشود که از انجام هیچ کاری ترسی به دل راه ندهید چون از قبل ذات شکست را پذیرفتهاید. با این تفاسیر اگر میخواهید شروع تازه و قدرتمندی داشته باشید، بهتر است هیچ تأخیری را جایز ندانید. در بخش بعدی در مورد افزایش قدرت و استقامت در رویارویی با شکستها بیشتر صحبت خواهیم کرد.