در یک روز تابستانی چشمنواز در سال 1998، توماس هرتوگ با یک چهرهی جوان و پرنشاط وارد دفتر بزرگترین دانشمند زندهی جهان شد. هرتوگ به عنوان یک دانشجوی برتر در زمینهی کیهانشناسی (مطالعه دربارهی منشأ جهان)، توسط استیون هاوکینگ برای مراقبت و آموزش به عنوان یک شاگرد بالقوه بررسی میشد.
هاوکینگ که به دلیل یک بیماری نادر نورون حرکتی تقریباً کاملاً فلج شده بود، با دست خود به یک دکمه چند ضربه زد. به تدریج، از طریق یک برنامهی کامپیوتری و سیستم بلندگوی متصل به ویلچر هاوکینگ، صدایی پدید آمد. لحن و ریتم آن صدا با صدای هاوکینگ شبیه سازی شده بود.
آنچه هاوکینگ گفت، شالودهی دو دهه همکاری بین این دو نفر و کتابی شد که اکنون در حال مطالعهی خلاصهی آن هستید.
هاوکینگ به هرتوگ گفت که به نظر میرسد جهان به زیبایی و بدون عیب و نقص برای جای دادن زندگی در خود طراحی شده است. این جمله به این سوال شد منجر شد: چرا کیهان اینقدر نسبت به ما دلسوز است؟
هر چه بیشتر در این علم عمیق شوید، بیشتر متوجه میشوید که هاوکینگ یک نکته دارد: به نظر میرسد قوانین فیزیک که جهان ما از آنها پیروی میکند، برای رشد زندگی ساخته شده است.
جاذبه را در نظر بگیرید. اگر این نیروی بنیادی فقط کمی قویتر بود، ستارهها پرنورتر میدرخشیدند، زیرا واکنشهای هستهای در هستههای آنها به فشردهکردن اتمهای هیدروژن برای تولید هلیوم متکی است؛ فرایندی که نور و گرما تولید میکند. افزایش گرانش این فرآیند را تشدید میکند.
ممکن است فکر کنید که اگر روی زمین روزهای آفتابیتری داشته باشیم، اهمیتی ندارد. اما زمانی که متوجه شوید همهی ستارگان سوخت خود را با سرعت بیشتری مصرف میکنند و در هر سیارهای، پیش از اینکه خورشید آن خشک و فانی شود، زندگی فرصتی برای توسعه نخواهد داشت، احتمالاً این موضوع برایتان مهم خواهد شد.
همچنین، زمانی که جهان هنوز در مراحل ابتدایی خود بود، مناطقی از کیهان از نظر دما کمی متفاوت بودند. این تفاوتها حتی کمتر از یک درجه بودند، اما اگر مقدار این تفاوتها، حتی اندکی بیشتر بود، همهی کهکشانها به سیاهچالههای غولپیکر تبدیل میشدند و هر چیزی را که تا کنون وجود داشته و خواهد داشت در تاریکی ابدی فرو میبردند. و اگر این تغییرات دما کوچکتر بود، اصلاً کهکشانی تشکیل نمیشد!
بیایید مثال دیگری بزنیم. در جهان فعلی، پروتونها و نوترونها (سازندههای هستهی یک اتم) مقادیر متفاوتی دارند.
باز هم، این تفاوت بی اهمیت به نظر میرسد: وزن نوترونها فقط 0.1 درصد بیشتر از پروتونها است. اما اگر کیهان تصمیم میگرفت که میخواهد این وزنها برعکس باشند، یعنی وزن پروتونها بیشتر از نوترونها باشد، همهی نوترونها درست چند لحظه پس از انفجار بزرگ، تجزیه میشدند. این بدان معناست که هیچ اتمی، و در نتیجه، هیچ سیاره، ستاره و انسانی وجود نداشت.
استیون هاوکینگ که «تاریخچهی مختصر زمان» را نوشت، معتقد بود که قوانینی که زیربنای جهان ما هستند، تغییرناپذیر و مستقل از زمان هستند. فایده ای ندارد که بپرسید چرا، آنها فقط همانطور هستند.
اما همانطور که خواهیم دید، او با این توضیح، یا هر توضیح موجود دیگری دربارهی این موضوع قانع نشد.