آیا تا به حال صدای صحبت کردن افراد را در هنگام خواب شنیدهاید؟
ممکن است این زمزمههای نامفهوم، عجیب به نظر برسند اما در واقع خاطراتی هستند که در مغز شما ذخیره شدهاند و گاه در هنگام خواب به زبان آورده میشوند. بخشی از مغز، مسئول نگهداری و حفظ خاطرات و احساسات است. این موضوع برای اولین بار در سال 1951 توسط یک جراح مغز به نام وایلدر پنفیلد (Wilder Penfield) کشف شد که با تحریک بخشهای خاصی از مغز بیمارانش توسط الکترود به این حقیقت مهم دست یافت.
برای انجام این آزمایش، بیحسی موضعی به بیماران تزریق شد که میتوانستند پاسخهای مختلف مناطق تحریک شده را توصیف کنند. در نتیجه این اقدام، پنفیلد دریافت که بخش گیجگاه مغز به حافظه زبان و احساسات بصری مرتبط است. به هنگام لمس یک نقطه خاص در مغز بیمار، شخص اظهارات تصادفی نظیر آخرین جملاتی که بر زبان آورده یا حتی دیالوگ بخشی از برنامههای تلویزیونی محبوبش را بر زبان میآورد.
نکته جالب توجه این بود که شرکتکنندگان آزمایش، نه تنها اتفاقات بلکه احساسات مرتبط با آن را نیز بیان میکردند. همچنین افراد به صورت ناخودآگاه میتوانستند احساساتشان را هم تجسم کنند و همانند آن خاطرهای که به یاد میآوردند، حس شادی، غم و یا حتی درد را تجربه کنند.
خاطرات شخصی ما اغلب تلفیقی از وقایع و برداشتها روزمره مانند صدا، بو و اتفاقات مختلف است. به همین دلیل این خاطرات میتواند ما را به تجربیات گذشته بازگرداند که اغلب به صورت ناخودآگاه اتفاق میافتد. اما زمانی که بنا به دلایل رواندرمانی قصد تجزیه و تحلیل احساسات را داریم، میتوانیم این خاطرات را کنکاش کنیم. به عنوان مثال ممکن است به هنگام شنیدن یک آهنگ، احساس غم کنید و علت این واکنش ناخودآگاه را درک نکنید. اما طی جلسهای با درمانگر، میتوانید بفهمید که تجربیات گذشته و احساسات مربوط به این آهنگ به چه دلیل است.
با استفاده از همین روش، نویسنده توانست به شخصی در درک دلیل احساس غم نسبت به یک آهنگ کمک کند؛ آن فرد در 5 سالگی به هنگام فوت مادرش، این آهنگ را گوش کرده بود و هر زمان که با آن آهنگ روبهرو میشد احساس غم به سراغش میآمد.