در قرون اولیه پس از میلاد مسیح، اروپا و خاورمیانه تحت سلطه امپراطوری روم (Roman Empire) بود. گستره این امپراطوری از کشور پرتغال در غرب شروع میشد و تا کشور ایران در شرق ادامه مییافت. در میان تمامی کسانی که در آن دوره میزیستند، شکی وجود نداشت که این امپراطوری غولپیکر و قدرتمند برای همیشه ادامه خواهد داشت؛ اما اینگونه نشد. طی چندین قرن، امپراطوری روم از بین رفت و به خرمن زبالههای تاریخی تبدیل شد.
هر سازمانی، هر قدر هم که بزرگ باشد، آسیبپذیر است. هیچ قانونی در طبیعت وجود ندارد که پرقدرتترینها، همواره در راس باقی بمانند.
سقوط امپراطوری روم نشان از آن دارد که بدون توجه به بزرگی یا موفقیت یک شرکت یا حتی یک امپراطوری، آنها همیشه در خطر فروپاشی قرار دارند. اما تصور میکنید چه چیزی باعث این سقوط و زوال میشود و قدرتمندان عرصه تجارت و یا حتی سیاست را به کام سقوط میکشاند؟
همیشه، زوال و سقوط یک سازمان بزرگ، از درون خود آن نشات میگیرد. شکست و فروپاشی شرکتها تقصیر عوامل محیطی یا بدشانسی نیست؛ بلکه نتیجه مستقیم سوء مدیرت و انحراف سازمان از مسیر درست و طبیعی است.
15 سال پیش را به یاد بیاورید؛ زمانی که در دست هر شخص، یکی از گوشیهای نوکیا (Nokia) دیده میشد. از آن زمان تاکنون، نوکیا از شرکتی که رهبر بازار تلفنهای همراه بود، به شرکتی تبدیل شده که تنها 3 درصد از سهم بازار را در احتیار داد. اما چرا؟
زیرا در حالی که رقیبان نوکیا، مانند اپل (Apple) و سامسونگ (Samsung)، در حال انجام تحقیقات و نوآوری در حوزه فناوری گوشیهای هوشمند بودند، مدیریت نوکیا تصمیم به نوآوری در زمینههای دیگری گرفت که سوددهی کمتری داشت. در نتیجه زمانی که گوشیهای هوشمند محبوب شدند، نوکیا کاملا از رقابت خارج شده بود.
در اینجا، لازم است اشاره کنیم که ما درباره تنبلی صحبت نمیکنیم. بسیار کم پیش میآید که شرکتهای موفق به خاطر ضعف در عمل شکست بخورند. معمولا شکست این شرکتهای بزرگ به خاطر آن است که آنها، کار اشتباهی را انجام داده و در مسیری اشتباه حرکت میکنند.
حقیقت آن است که شرکتهای ورشکسته و شکست خورده، اغلب از خود، سطح بسیار بالایی از خلاقیت و انرژی را نشان میدهند. اما گاه همین خلاقیت باعث سقوط آنها میشود!
بانک آمریکا (Bank of America) نمونه خوبی از این موضوع است. در دهه 80 میلادی، این بانک مشتاق بهروز کردن روشهای قدیمی خود بود. آنها مدیری جوان و پرانرژی را استخدام کرده، شعبههای بزرگ و ضررده خود را تعطیل و استخدام مادامالعمری افراد را متوقف کردند. با این وجود در طی این دوره، شرکت شاهد زیانهای چشمگیری بود که در طول تاریخ بانکداری بیسابقه بوده است. به بیانی دیگر، اگر چه سازمان کار اشتباهی انجام نداده بود، اما این تغییرات و خلاقیت ناگهانی و انفجاری که ناشی از ضعف مدیریتی بود، باعث سقوط آن شد.