مفهوم «آیاتروژنز» به پیامدهای ناخواسته و منفی ناشی از مداخلات پزشکی اشاره دارد و تاریخچهای طولانی در حوزۀ پزشکی دارد. این اصطلاح در قرن هجدهم شکل گرفت و برای توصیف آسیبهایی استفاده میشود که میتواند از درمانهای با نیت خوب، مانند واکنشهای نامطلوب دارویی یا عوارض جراحی، ناشی شود.
در حوزۀ روانپزشکی، آیاتروژنز در مواردی دیده شده که مداخلات روانپزشکی مانند بستری شدن یا مصرف داروها بهطور ناخواسته وضعیت بیمار را بدتر کرده است. اما شرایر معتقد است که مفهوم آیاتروژنز را میتوان به حوزۀ گستردهتر تراپی نیز اعمال کرد، بهویژه وقتی صحبت از درمان جوانان است.
یک دانشآموز دبیرستانی را تصور کنید که قبل از یک امتحان مهم دچار حملۀ پانیک یا وحشتزدگی میشود. والدین او که نگران سلامتیاش هشتند، او را نزد تراپیستی میفرستند که میگوید اضطراب دانشآموز نشانۀ یک اختلال اضطرابی جدیتر است. پس از این تشخیص، دانشآموز به شدت نسبت به علائم خود حساس میشود و هر نوع نگرانی را نشانهای از پانیک قریبالوقوع میداند.
حال یک دانشجوی سال اول دانشگاه را تصور کنید که به مشاوری اعتماد میکند و برای احساس دلتنگی و تنهایی خود نزد او میرود. مشاور، با اشتیاق احساسات دانشجو را تأیید کرده، و بر اهمیت مراقبت از خود و تعیین مرزهایش تأکید میکند. دانشجو شروع به کنارهگیری از فعالیتهای اجتماعی و چالشها و رویدادهای دانشگاهی میکند و باور میکند که باید سلامت عاطفی خود را بالاتر از همه چیز قرار دهد.
شرایر استدلال میکند که در حالی که تراپی میتواند منبعی حیاتی برای جوانان باشد، بسیاری از رویکردهای درمانی ممکن است بهطور ناخواسته حس شکنندگی و ناتوانی را در آنها تقویت کنند. برخی تراپیستها با تأکید بیش از حد بر نقش سلامت روان و تشویق جوانان به اینکه چالشهای عادی را بهعنوان نشانههای پریشانی روانی در نظر بگیرند، ممکن است به مشکلاتی که میخواهند حل کنند، دامن بزنند.
این فرهنگ تراپی میتواند پیامدهای گستردهای برای رشد و رفاه جوانان داشته باشد. شرایر ادعا میکند که تراپیستها با آسیبشناسی کردن مشکلات دوران کودکی، مانند ناهنجاریهای اجتماعی یا مشکلات تحصیلی، ممکن است بهطور ناخواسته اعتماد به نفس و تابآوری جوانان را تضعیف کنند. جوانان ممکن است به جای اینکه یاد بگیرند چالشهای زندگی را با جدیت و سازگاری پشت سر بگذارند، خود را از نظر روانی شکننده و نیازمند حمایت دائمی بدانند.
حتی بیشتر، تأکید بر امنیت عاطفی و اجتناب از ریسک در برخی رویکردهای درمانی ممکن است جوانان را از پذیرش ریسکهای سالم، مانند امتحان چیزهای جدید یا خارج شدن از منطقۀ راحتیشان، دلسرد کند. تراپیستها ممکن است با اولویت دادن به راحتی عاطفی، بهطور ناخواسته فرصتهای رشد و خودشناسی جوانان را محدود کنند.
این پیامدها وقتی در سطح جامعه بررسی شوند، شدیدتر هم میشوند، که در بخش بعدی به آن خواهیم پرداخت.